دختری در آسمان کویر

ساخت وبلاگ
خوابم نمیبره. Pms بد چیزیه ،دوشبه هورمونهام به هم ریخته و شبا خوابم نمیبره و بدتر اینکه همش خواهر مسترلپ تو ذهنمه. الان که مرور میکنم میبینم تو این شیش ماه که عقد کردیم خیلی در قابل حرفها و تیکه هایی که شوخی شوخی بهم انداخته سکوت کردم‌. یه چیزایی مثل خوره داره مغزمو میخوره. این سری هم که اومدن اصفهان عیدی آوردن برام بازم ازش یه چیزایی دیدم و اصلا خوشم نیومد. وقتی عیدی هارو چیدن مستر چندبار به خواهرش گفت آجی بلند شو دیگه (منظورش این بود بیا عیدی هارو باز کن بده به نازلی) ولی اون حتی محل نذاشت که جوابشو بده. اصولا مرسوم هست که خواهر داماد اینکارو کنه ولی از اونجایی که ادعا خانوم محل نذاشتن مستر خودش اینکارو انجام دادم. شب یلدا هم دقیقا با همچین رفتاری خجالت‌مون داده بود. من باید بعد از اون شب به مستر میگفتم که دیگه انتظاری از خواهرش نداشته باشه، شاید دلش نمیخواد کاری برای ما بکنه ولی نگفتم چون گفتم اگه من بگم ممکنه سوتفاهم پیش بیاد. اما ایندفعه که رفتم تهران توجیهش میکنم تا دیگه با توقع داشتن از خواهرش باعث سنگ رو یخ شدن خودم و خودش نشه.اووووووف کاش این فکرا از سرم بیرون بره. پر از افکار منفی شدم، تو خیالم حتی تا جایی پیش رفتم که خواهرش باعث جدایی ما میشه. خدا نکنه. وای متاسفانه هورمونام به هم ریخته و مغزم داره از این افکار منفجر میشه. سرم درد گرفته.دلم برای مستر تنگ شده.صبح چشمامو باز کردم دیدم اکسم دوباره ایمیل زده و اینبار عیدو تبریک گفته اونم ساعت ۷ و نیم صبح زده. چه احمقانه بعد از سه سال اینکارارو میکنه که چی بشه. اون حتی در حد عن مستر جانمم نیست. یه آدم مریضِ پارانوئیدی بود که خدا نجاتم داد. دختری در آسمان کویر...ادامه مطلب
ما را در سایت دختری در آسمان کویر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : rivas66a بازدید : 10 تاريخ : جمعه 17 فروردين 1403 ساعت: 13:00

کاش خواهر کوچیکمم خوشبخت بود تا منم با خیالت راحت تری میتونستم خوشحال و خوشبخت باشم میشه هرکسی این پستو میخونه برای خواهرم دعا کنه دختری در آسمان کویر...
ما را در سایت دختری در آسمان کویر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : rivas66a بازدید : 13 تاريخ : جمعه 17 فروردين 1403 ساعت: 13:00

فکر میکردم زندگی تو اصفهان سخته ولی الان فهمیدم تو تهران ممکنه دریده بشی دختری در آسمان کویر...
ما را در سایت دختری در آسمان کویر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : rivas66a بازدید : 12 تاريخ : جمعه 17 فروردين 1403 ساعت: 13:00

میخواستم بیام جریان اونروزو تعریف کنم اما الان که اومدم یه چیز دیگه دارم برای نوشتن. امروز یهو دیدم اکسم ایمیل زده، خیلی مسخره اومد پیشم اینکارش، درحالی که از پروفایل تلگرامم باید بفهمه من دیکه عقد کردم ولی اینکه چرا اینکارو کرده نمیدونم. نه تنها به عنوان یه آدم متعد جوابشو نمیدم بلکه اگه متعهد و متاهل نبودم هم جوابشو نمی‌دادم. تازه من الان حاضر نیستم حتی گُه مستر لپ عزیزمو با اون عوض کنم. و هر روز خداروشکر میکنم که بازی جوری پیش رفت که اون تمام شد و من با مستر لپ عزیزم آشنا شدم. البته من پست‌های احساسی که قبلا در مورد اکسم نوشتم توی وبلاگ حذف نکردم چون میخواستم باشن که بفهمم عقل و دل آدم همینقدر میتونه احمق باشه که یه آدم پارانوئیدو دوست داشته باشه. و الان حتی انقدر برام ارزش نداره که بخوام ازش متنفر باشم. در واقع با غریبه های تو کوچه برا من فرقی نداره دختری در آسمان کویر...ادامه مطلب
ما را در سایت دختری در آسمان کویر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : rivas66a بازدید : 21 تاريخ : جمعه 25 اسفند 1402 ساعت: 1:49

بعضی موقع یه کارایی میکنم که خودم شوکه میشم از کار اشتباهی که کردم. خیلی روز بدی داشتم خیلی. امروز یکی از همکارا شروع کرد به اون یکی با شوخی نیش زدن و تیکه پروندن. و چیزی که دلش می‌خواست گفت و خیلی هم بلند....

وای اصلا حالم خوب نیست نمیتونم ادامه شو تعریف کنم. بعدا تعریف میکنم

دختری در آسمان کویر...
ما را در سایت دختری در آسمان کویر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : rivas66a بازدید : 7 تاريخ : دوشنبه 21 اسفند 1402 ساعت: 15:39

امروز قرار بود با این دختره دکتریه بریم بیرون. دیشب گفت منم گفتم باشه. اما همون چند ساعت بعدش پشیمون شدم به دلایلی واسه همین امروز وقتی سرکار بودم بهش زنگ زدم و گفتم کنسله و الان خیلی خوشحالم که اینکارو کردم. چون به نظرم اشتباهه آدم با هر آدمی بره بیرون. دختر خوبیه ولی من حس میکنم از جنس روح من نیست. ظهر زنگ زدم به زندایی تسلیت کنم. مرگ دخترش خیلی براش سخت بوده. دخترش با اینکه عقب ماندگی ذهنی و جسمی داشت مثل یک پرنسس باهاش تو خونه برخورد میشد و خیلی دوسش داشتن و تا آخرین لحظه با عشق بهش رسیدگی کردن. ف امروز زنگ زد گفت حامله ست‌. براش خیلی خوشحال شدم. امیدوارم بارداری بی خطر و سالمی داشته باشه. دختری در آسمان کویر...ادامه مطلب
ما را در سایت دختری در آسمان کویر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : rivas66a بازدید : 3 تاريخ : جمعه 11 اسفند 1402 ساعت: 14:25

واااااای امان از آدم‌هایی که فکر میکنن همه میخوان حقشونو بخورن و رفتارهایی میکنن که آدم شوکه میشه. تو آشپزخونه داشتم سالادمو درست میکردم و دو سه تا دونه ظرف داشتم که بشورم این مائده از در اومد تو در حالی که با تلفن صحبت می‌کرد و جالب اینجاست تا دید من تو آشپزخونه ام اصلا تو اتاق نرفت همونجا سر صندلی لباساشو در آورد حتی شلوارشو ، جوراب کثیفشو انداخت رو صندلی سوئیت و همونجور لخت اومد تو آشپزخونه و در حالی که با تلفن حرف میزد مشغول انجام دادن کار شد. سالاد درست کرد، ظرف شست و طبق معمول سینکو تمیز نکرد. یه جور آدم داغونیه معلوم نیست از کجا اومده که اینجوری رفتار میکنه. بیشتر از اینکه از این آدم تعجب کنم از اونطرف خطی که داره با این صحبت میکنه تعجب می‌کنم چطور تحمل میکنه. این دختره حتی بین حرف زدنش نفس هم نمی‌کشه یعنی حتی دو ثانیه اجازه نمیده طرف مقابل اوهوم برای تایید بگه. وای سرم یه جوری شد از بس یه سره داره با تلفن بلند بلند صحبت میکنه‌. بعد نکته ی جالب اینجاست خودش قانون گذاشت که تو اتاق با تلفن صحبت نکنید اما الان تو سوئیت جور داره صحبت میکنه که انگار تو اتاق صحبت میکنه تازه میخواد برای کلاس آنلاینش هم تو اتاق بیشنه.‌این از اون آدمای گه خوره که برای دیگران قانون تعیین میکنه بعد خودش با کفگیر گُه میخوره. خیلی بدم میاد ازش. خیلی زیاد. فقط روز شماری میکنم تموم بشه این روزا از اینجا برم. دختری در آسمان کویر...ادامه مطلب
ما را در سایت دختری در آسمان کویر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : rivas66a بازدید : 9 تاريخ : جمعه 11 اسفند 1402 ساعت: 14:25

فکر کنم ۲۰ دقیقه ای هست که این دختره مائده رفته تو سوئیت بلند بلند با گوشی وراجی میکنی. مطمئنم تمام سوئیت ازش شاکی ان ولی هیچی نمیگن چون میدونن طرف سلیطه ست و خب کسی نمیخواد آرامششو با بحث کردن با این به هم بزنه. دختره خیلی عجیبه تمام زندگیش بلند بلند تو سوئیته همه از بطن زندگیش خبر دارن و اصلا براش مهم نیست. یک ساعت قبل داشت یه یه نفر یه چیز عجیبی میگفت من خندم گرفت ، داشت میگفتم وای عکس فلان پسرو دیدم الان چند ساله ازدواج کرده قیافه ش چقدر داغون شده فلان و بهمان شده. خوب شد من زنش نشدم (البته بدون شک پسره از این خواستگاری نکرده بلکه احتمالا این روش کراش داشته)، گفت وای پوستش تیره تر شده پسره قیافش داغون شده و غیره. من واقعا تعجب می‌کنم از حرفاش چون انگار خودشو تو آینه نمیبینه، قیافش از ۱۰ شاید به زور ۳ باشه منتها این فکر میکنه چون پوستش سفیده خیلی امتیاز بیشتری داره و زیباست. در حالی که نه اندام قشنگی نه قیافه ی قشنگی هیچ چیز قشنگی نداره. وراج و خودخواه هم که هست. با همه چیز انگار در جنگه. این چندمین باره که امروز تقویمو چک میکنم ببینم چند روز دیگه اینجام و کی عید میشه تا برای چند روز برم و راحت باشم. از بس بهم فشار میاد همش تقویمو چک میکنم و روزارو میشمارم دختری در آسمان کویر...ادامه مطلب
ما را در سایت دختری در آسمان کویر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : rivas66a بازدید : 7 تاريخ : جمعه 11 اسفند 1402 ساعت: 14:25

سگ سیاه افسردگی افتاده روم بلند نمیشه سفت بغلم کرده. چرا؟

چرا همش نگرانم همش غمگینم چی به سرم اومده. من اون دختر شاد و پرانرژی بودم کجا رفته اون دختر. این کسی که جاش اومده رو من نمیشناسم. خیلی خسته ام. خیلی زیاد. ترس و نگرانی ولم نمیکنه. کارمم که امسال بدتر ریده تو روحیه م. کی تموم میشه امسال

دختری در آسمان کویر...
ما را در سایت دختری در آسمان کویر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : rivas66a بازدید : 42 تاريخ : سه شنبه 17 بهمن 1402 ساعت: 13:57

انگار درونم‌ پوسیده نمیدونم باید چیکار کنم دختری در آسمان کویر...
ما را در سایت دختری در آسمان کویر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : rivas66a بازدید : 23 تاريخ : سه شنبه 17 بهمن 1402 ساعت: 13:57