شب آرزوها

ساخت وبلاگ

امشب شب آرزوهاست. من آرزو کردم خانوادم سالم و سلامت باشن. و خودم ازدواج کنم و از این تنهایی در بیام. این اولین باره که عمیقا برای ازدواج دعا کردم. امشی فیلم ترافیکو دیدم. نسبت به فیلمای دیگه ای که اخیرا دیده بودم بد نبود. اما حوصله ندارم تعریفش کنم. امروز حدودا تا ساعت یک و دوی ظهر خواب بودم. خوب البته طبیعی بود چون اصلا دیشب نخوابیده بودم. بعدشم حالم زیاد خوب نبود. با این حال خودمو جمع و جور کردم و کارای عقب موندمو انجام داد. و خیالم راحت شد. مرددم برم اصفهان یا نه. نمیدونم اوضاع چی میشه. این کرونا همه چیزو بهم ریخته. دلم میخواد دوباره مثل قبل میتونستم بدون هیچ نگرانی از خونه برم بیرون. ولی خدایا ما بنده های تو تا این اتفاق پیش نیومد قدر ندونستیم. حیف هوای خوش اسفند که دریغ شد از ما. دلم یه جوریه. حوصله آدمارو ندارم. حوصله هیچکسو ندارم. کاش امشب خواب بابامو ببینم. دستاش چقدر مهربون بود. دلم خیلی تنگ شده براش. بابا یعنی حس و حال منو میفهمی؟ از خدا اجازه بگیر بیا تو خوابم تا دو تایی باهم حرف بزنیم. خیلی دلم هواتو کرده. بابا یتیم بودن دردناک ترین حس زندگیه.

دختری در آسمان کویر...
ما را در سایت دختری در آسمان کویر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : rivas66a بازدید : 159 تاريخ : سه شنبه 20 اسفند 1398 ساعت: 13:48