گشتم نبود

ساخت وبلاگ

دوباره بلند شدم همه جارو دنبال مسکن زیرو کردم. اما نبود. کاش بود. سخته تحملش. یه داروخونه ی شبانه روزی سر خیابونمون هست اما چطوری خودم تنها این موقع شب برم. باید تا صبح تحمل کنم. کاش صدای این باد لعنتی بخوابه. دلم مامانمو میخواد. به شعله های آتیش داخل بخاری که نگاه میکنم یه آرامشی میگیرم. یاد دندون دردم تو خوابگاه افتادم. سال اول کارشناسی. چه سخت بود. دندونم باد کرده بود. تا خود صبح نشستم تا دردش بیشتر نشه. و سمیه خندید. اما الان که مرکز کرونا تو قمه همش سمیه جلو چشمم میاد. نمیدونم الان در چه خالیه. منکه دوستیمو باهاش ادامه ندادم چون ازش خوشم نمیومد ولی امیدوارم سالم وسلامت باشه. یه طرف صورتمو حرارت بخاری حسابی گرم کرده. اون طرف سرده.

دختری در آسمان کویر...
ما را در سایت دختری در آسمان کویر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : rivas66a بازدید : 176 تاريخ : سه شنبه 20 اسفند 1398 ساعت: 13:48