کلافگی

ساخت وبلاگ

این یکی دو روزه خیلی کلافه بودم، یه اتفاقایی افتاد: خاطره هم که با کوچکترین چیزی جوو متشنج میکنه و اعصاب خوردیشو تا روزها ادامه میده و البته خودشم مریض میکنه با این خلق و خویی که داره. من از اون وقتی که یادمه خلقش نوسانی و مشکل دار بود به اضافه ی حالت های افسردگی و پرخاشگری. ولی چاره چیه باید تحمل کرد.

ف رفته خونه ی نامزدش : در واقع بیشتر برای کلفتی میره انگار چون همه ی کاراشونو انجام میده و این واقعا ناراحت کننده ست. احتمالا هفته ی دیگه برای همیشه بره سر خونه زندگی خودش.

دیشب داشتم آلمانی میخوندم که یهو یه پیام خالی اومد رو گوشیم، مو..وی بود ، از همه جا بلاکش کردم اس ام اس خالی فرستاده من نمیدونم فازش چیه ، آخه یکی نیست بگه تو زن به اون نازنینی داری خانوم دکتر قشنگم که هست دیگه چه مرگته دردت چیه. حالم به هم میخوره از اینجور ادما. یه زمانی ما تو دانشگاه دو کلوم حرف با هم زدیم هر دو مجرد بودیم دانشجو بودیم تعهد نداشتیم اما تموم شد رفت حالا چه مرگته دیگه حالا دیگه تو رفتی ازدواج کردی دیگه این مسخره بازیا چیه . من اصلا اینجور آدمارو نمیفهمم. البته قبل از ازدواجش یه زمانی خیلی با من تماس گرفت و گفت میخواد بیاد جلو برای ازدواج ولی من اون موقع چون با مص بودم و بهش تعهد داشتم نه تنها اینو بلاکش کردم و جوابشو نمیدادم بلکه تهدیدش هم کردم که اگه تماس بگیره فلان و بهمان میکنم. نمیدونم والا خدا عالمه این پسرا چی تو فکرشون میگذره. به هر حال که من محاله جوابشو بدم چون پایبند بودن به اخلاق برای من خیلی مهمه و خیلی برای خودم ارزش قائلم از طرفی حالم به هم میخوره از دخترایی که به همجنس خودشون رحم نمیکنن.

بلیط نیست، اون اتوبوس هایی هم که هست همشون ظرفیتشون پره و من نمیدونم باید چیکار کنم. من نهایتش دیگه بخوام با تاخیر برم یکم باید تهران باشم. شت ... اتوبوس نیست اصفهان تهران که قطارهم ندارد چه کنم..

دختری در آسمان کویر...
ما را در سایت دختری در آسمان کویر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : rivas66a بازدید : 106 تاريخ : شنبه 2 مهر 1401 ساعت: 8:13