دوباره بیخوابی

ساخت وبلاگ

دوباره بیخواب شدم. تا ساعت یک و نیم داشتم رو فلش آهنگ می‌ریختم فردا میخوایم با مستر سافت بریم بیرون. بعد از اینکه اهنگارو ریختم و آماده ی خواب شدم با این دختره م بحثم شد. البته بهتر بود بحث نمیکردم و سکوت میکردم. چون واقعا اعصابم نمی‌کشه که بخوام آرامشم از دست بره. الانم خودش عین خرس خوابید و من بیخواب شدم. یدونه ملاتونین خوردم تا شاید خوابم ببره. از شرایطم بدم میاد. فقط آرزو دارم ازدواج کنم و از این شرایط خلاص شم. یا بمیرم یا ازدواج کنم. همین. خیلی خسته ام. مرگ برای من عروسیه. واقعا دوست ندارم انقدر همخونه بودنم یا این دختره طولانی بشه که حرمتها شکسته بشه. تصمیم گرفتم آخر اردیبهشت خونه رو پس بدم. البته تصمیمم بعد از عید قطعی میشه بعد از اینکه مشتر سافت تصمیمشو گرفت. خدا کنه ازدواج کنم خدا کنه سر و سامون بگیرم. کاش انقدر عرضه داشتم که اگه ازدواجم نشد خودک ش ی کنم. چون واقعا دیگه نمیکشم که تو این شرایط زندگی کنم.

این دختره امروزم داشت به من می‌گفت خوش به حالت، همش به من میگه خوش به حالت به منی که تو دلم غم تلنبار شده و لبم خندون. امروز تو دلم دعا کردم به حال و روزم مبتلا شه تا انقدر به من نگه خوش به حالت. من اگه سعی میکنم سخت نگیرم و شاد باشم دلیل نمیشه روبراه باشم و خوش به حالم باشه.

خدایا صدامو میشنوی میخوام ازدواج کنم ، خسته ام دیگه از تنهایی و زندگی مجردی. میخوام یه مرد تو زندگیم باشه دیگه نمیتونم خودم باشم و خودم. یه شونه ی قوی میخوام که سر بذارم روش که همدمم بشه همدمش بشم

دختری در آسمان کویر...
ما را در سایت دختری در آسمان کویر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : rivas66a بازدید : 71 تاريخ : دوشنبه 29 اسفند 1401 ساعت: 16:35