این روزها حالم خوبه هرچند حوصله ای برا نوشتن نداشتم و دیر اومدم. اما به هرحال اومدم که به خونه م سر بزنم اینجا خونهی مجازی من.
مریم نشسته داره پیاز خورد میکنه برای سالاد شیرازیش، شاید امشب دیگه تکلیفش مشخص شه و به آرزوش برسه (آمین).
مستر لپ قراره بیاد خواستگاری ولی هنوز حتی مامانش منو ندیده چه برسه به اینکه قرار خواستگاریو بذارن. توکل بخدا . سپردم دست خدا هرچی که خودش بخواد
پوسته های پرتقالی که خوردم کنار دستمه هنوز بوی پرتقال میاد خیلی خوشمزه بود. چقدر مست خوابم، مست بهارم، حتی با همین حال مست و خواب آلود حاضرم برقصم . چیه این فصل بهار که آدم نخورده مسته
چرا دیگه دستم نمیره چیزای جالبی که تو ذهنمه و دیدم اینجا بنویسم چرا؟
دختری در آسمان کویر...برچسب : نویسنده : rivas66a بازدید : 72